| ||
طایر قدسی وحی بر بام خیال پیامبر (1) بررسی و نقد دیدگاه ویلیام مونتگمری وات در باب وحی محمد کاظم شاکر* سید محمد موسویمقدم** چکیده وحی پیامبرانه از موضوعاتی است که دانشمندان با رویکردهای مختلف به تجزیه و تحلیل و داوری درباره آن پرداختهاند. در خصوص وحی و نبوت، به ویژه نبوت پیامبر اکرم (ص) و وحی قرآنی، دستکم سه گفتمان دیده میشود: 1. گفتمان اسلامی، که وحی را کاملاً الاهی میداند و در آن نقش بشر و عناصر بشری به صفر میرسد؛ 2. گفتمان مسیحی، که آن را الاهی- بشری ارزیابی میکند؛ 3. گفتمان سکولار، که آن را یکسر بشری دانسته، صرفاً با پارادیمهای اجتماعی و روانشناختی ارزیابی میکند. ویلیام مونتگمری وات، از الاهیدانان مسیحی است که بیش از 60 سال در زمینه اسلام و سیره پیامبر (ص) به پژوهش و عرضه آثار پرداخته است. او با آشناییای که با هر سه گفتمان دارد به ارائه سامانه نوینی در تحلیل وحی و نبوت و نیز پیامبری حضرت محمد (ص) و شکل و محتوای وحی قرآنی پرداخته است. او، برخلاف اسلاف خود، نه تنها به رد نبوت پیامبر اسلام (ص) نپرداخته، بلکه قرآن را حاوی وحی الاهی میداند. در این مقاله، ابتدا سامانهای از آنچه وات در باب وحی گفته است ترسیم میکنیم. سپس به تحلیل و نقد آن میپردازیم. در مجموع، گفتمانی که وات در آن اصل وحی و نبوت و به تبع آن نبوت حضرت محمد (ص) را تحلیل میکند، برآیند سه گفتمان مسیحی، سکولار و اسلامی ارزیابی میشود. کلیدواژهها: وحی، قوه خیال، ویلیام مونتگمری وات، حکمای مسلمان، خاورشناسان.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * استاد دانشگاه قم. ** استادیار پردیس فارابی دانشگاه تهران.
1. طرح مسئله مسلمانان همواره قرآن را عین وحی الاهی دانسته، هر گونه عنصر بشری را در شکلدهی الفاظ، معانی و حقایق قرآنی منکر شدهاند. در مقابل، الاهیدانان غربی تا قبل از عصر روشنگری حاضر نبودند مسئله نبوت پیامبر اسلام (ص) را در یک گفتمان الاهیاتی بررسی کنند. گفتمان غربیان در قرون وسطا بر سر قرآن و نبوت پیامبر بر اساس انکار نبوت پیامبر (ص) بود و قرآن را نیز برگرفته از متون و اندیشههای دیگر ادیان و فرهنگها میدانستند. پس از عصر روشنگری، گفتمان دیگری شکل گرفت که با گفتمان درونمسیحی در باب وحی و نبوت نزدیکی قابل توجهی دارد. تئودور نولدکه - که پدر خاورشناسی نوین نام گرفته است- و شاگردش، فریدریششوالی (Friedrich Schwally )، حقانیت الهام پیامبرانه حضرت محمد (ص) را پذیرفته، او را پیامبری راستین میدانستند (نولدکه، 2004: XVII). از نظر آنها، حضرت محمد (ص) معتقد بود خداوند او را برگزیده تا مردم را به توحید دعوت کند (همان). برخی از نویسندگان اخیر، مانند ریچارد بل، نیز معتقدند حضرت محمد (ص) کاملاً راستگو بوده، با حسن نیت و ایمان صادق عمل میکرده است (Watt, 1977: 18 ) . ور آندرائه (Tor Andrae ) معتقد است تجربه پیامبر اسلام (ص) راستین بوده است و او برای روزگار و نسل خود پیام پیامبرانه داشته است (Watt, 1977: 18 ) . در این میان، ویلیام مونتگمریوات -از الاهیدانان مسیحی که بیش از 60 سال از عمر خویش را وقف پژوهش در اسلام کرده- بیش از همه به تبیین الاهیاتیِ اضلاع مختلف وحی پرداخته، وحیانی بودن قرآن و نبوت پیامبر اکرم (ص) را بر پایه این اضلاع بنا نهاده است. 2. دیدگاههای وات در باب وحی منظومهای که وات از سرشت وحی درباره رسول اکرم (ص) عرضه کرده ممکن است از نظر یک مسلمان سخنانی مشوش و گاه متناقض به شمار آید، اما باید توجه داشت که اندیشه او در باب وحی، برآیند گزارههای مختلف و دیدگاههای گوناگونی است که در غرب و مسیحیت در باب وحی وجود داشته و دارد. او از یک سو، با دیدگاه کسانی در غرب مواجه است که کوشیدهاند ادعاهای دریافت پیام از جانب خدا را به وضعیت جسمانی یا روانی بیمارگونه فرد دریافتکننده ربط دهند (وات، 1389: 152). از سوی دیگر، او مسیحیان را متأثر از توصیفهای تمسخرآمیز قرون وسطایی اروپاییان مییابد که به سادگی حاضر نیستند حقانیت نبوت پیامبر اسلام (ص) را بپذیرند (همان: 153). همچنین، الاهیدانان مسیحی درباره پیامبران بنیاسرائیل نیز وحی را به گونه دیگری- متفاوت از قرائت مسلمانان– ترسیم میکنند و سرشت آن را سرشتی دوگانه، یعنی الاهی- بشری میدانند. با توجه به این اضلاع سهگانه، میتوان به منظومهای که مونتگمری از سرشت وحی و نبوت حضرت محمد (ص) ترسیم کرده به صورت واقعیتر نگریست و به تحلیل و نقد آن پرداخت. سامانهای که وی در توصیف و گزارش وحی و حوادث وحیانیِ وارد بر ذهن و روان و زبان پیامبر ترسیم کرده، حاوی گزارههایی است که برای فهم دیدگاه او از وحی و نبوت باید همگی آنها را یکجا و با هم در نظر گرفت. 2. 1. ابتکار عمل خداوند در وحی اولین گزارهای که میتوان آن را سنگ زیربنای اندیشه وات در خصوص وحی دانست، آن است که خاستگاه اصلی وحیهای پیامبرانه خداوند است. وی با آنکه نقش عنصر بشری را در وحی میپذیرد معتقد است وحی از ابتکار عمل خداوند ناشی میشود (همان: 162-163). به نظر وی، به دو چیز میتوان یقین داشت: 1. آغازگر وحی خداست؛ 2. انطباع صورت کلمهها در آگاهی پیامبر دربردارنده حقیقت نازلشده از جانب خداست (همان: 151). او همچنین قرآن را فعلِ الاهى میداند که از طریق شخصیت محمد عرضه شده است (وات، 1373: 47). وی میگوید: «قرآن مجموعهای از وحی و الهاماتی است که حضرت محمد (ص) دریافت داشته است. به طور کلی، خدا گوینده است و مخاطب آن حضرت محمد (ص) یا مسلمانان یا عموم خلایقاند (وات، 1344: 19-20). به نظر وی، حتی الاهی نبودنِ الفاظ و اختلاف در ساختار قرآن، الاهی بودنِ حقیقت آن را خدشهدار نمیکند، بلکه این اختلافِ ساختار، به اختلافِ در پیامهایی برمیگردد که حضرت محمد (ص) دریافت میکرده است؛ گاه او همچون یک مأمور در حد واسط بین درگاه الاهی و مردم ایستاده است و پیامهایی دریافت میکرده که میبایست به مردم برساند، یا احکام و اوامری ناظر به خودش دریافت میکرده است؛ گاه به مثابه نماینده مردم مستقیماً مورد خطاب قرار میگرفت؛ در اوقات دیگر رهنمودها و دستورهایی برای سلوک شخصی خود به او داده میشد؛ گاه از خط حد واسط به این سوتر آمده، احکام و اوامر الاهی را به طور مستقیم به مردم میرسانده است. بدین سان، در بخشهای متأخر قرآن این امر قاعدهای تقریباً لایتغیر شده که خداوند سوم شخص و در پشت صحنه است، و ضمیر «ما»ی سخنگو، فرشته یا فرشتگان است، و روی خطاب وحی و پیامهای آسمانی با حضرت محمد (ص) است؛ حتی آنجایی که مردم مستقیماً مخاطب هستند و کلمات الاهی از طریق او انتقال مییابد، او همچنان بازگوکننده محض است. در انتها اینگونه نتیجه میگیرد که اصل اینکه «پیامهای وحیانی از عالم بالا بر قلب حضرت محمد (ص) نازل میشده است»، خدشهناپذیر است (بل، 1382: 108-109). 2. 2. وحی به مثابه فعل خداوند در تاریخ بشر در جهانبینی وات، وحی جزئی از سیستم عاملی است که نحوه تعامل خداوند با تاریخ بشر را تبیین میکند. وحی، فعل الاهی است که از طریق «انگیزشهای درونی» در افراد تحقق مییابد. در بسیاری از موارد که افرادِ دریافتکننده این «انگیزشهای درونی» بر وفق آن عمل کردهاند به موفقیت دست یافتهاند. بنابراین، کارآمدی این انگیزشها امری است که مشاهده میشود. تنها تردید این است که آیا آنها از جانب خدا هستند یا خیر. این تردید با توجه به این واقعیت که خاستگاه الاهی این انگیزشها، نیز خود بخشی از وحی بر آن پیامبر است برطرف میشود،[i] و در نتیجه، الاهی بودنِ این انگیزشها بخشی از آن چیزی است که او تعبّداً اظهار میدارد. از آنجایی که پیامبران و انسانهای دیگر از قبل به خدا باور داشتند، این انگیزشها را از جانب خدا میدانستند و آن را میپذیرفتند (Watt, 1984: 116 ). اما اینکه مردم چگونه باور کنند که این پیامها الاهی است، از آنجایی که دواعی درونی حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد (ص)، سرانجام، دستاوردهای مثبت عظیمی به بار آورد، به راحتی میتوان باور داشت که آنها از جانب خدا بودهاند (وات، 1389: 243؛ Watt, 1984: 117 ). وی نمیتواند به روشنی فرق بین انگیزشهای پیامبرانه و غیرپیامبرانه را بیان کند. او خود اذعان میدارد که به ظاهر میان اینگونه دواعی و آنها که موفقیت به بار نیاوردهاند و یا آشکارا خطا بودهاند، یا تفاوتی نیست و یا تفاوت اندک است. برخی افراد پرشور به آسانی چنان به حقانیت اندیشهای که به ذهن ایشان آمده، متقاعد میشوند که دیگران را به پیروی از خود در اجرای طرحهای کاملاً غیرمعقول ترغیب میکنند.(ibid. 243 ) به نظر وی، نویسندگان عهد جدید نیز این موضوع را میدانستند؛ گرچه آن را با اندکی تفاوت بیان کردهاند: در نامه اول یوحنّا آمده است: «عزیزان من، اگر کسی ادعا کند که از جانب خدا پیغامی دارد، زود باور نکنید. نخست، او را بیازمایید تا دریابید که آیا پیغام او از جانب خداست یا نه؛ زیرا معلمین و واعظین دروغین، این روزها همه جا پیدا میشوند» (اول یوحنا، 4: 1) و (وات، 1389: 244). از نگاه وات، حتی انگیزشهای از جانب خدا نیز همیشه نتیجه مورد انتظار را ندارند! وی ناکامی و جامه عمل نپوشیدنِ امیدهای فراوانی را که حجّی نبی و زکریای نبی در زروبابل ایجاد کرده بودند از این قبیل میداند(ibid.)برای نمونه، در کتاب حجّی آمده است: «پیامی از جانب خداوند به حجّی رسید: "به زروبابل، حاکم یهودا بگو که به زودی آسمانها و زمین را به لرزه درمیآورم، تختهای فرمانروایان را واژگون میکنم و قدرت آنان را از بین میبرم. عرابهها و سواران را سرنگون میکنم، و اسبها کشته میشوند و سوارانشان یکدیگر را با شمشیر از پای درمیآورند. اما وقتی که این امور واقع میگردد، ای زروبابل، خدمتگزار من، تو برای من مانند نگین انگشتر خواهی بود، زیرا تو را برگزیدهام". این است آنچه خداوند قادر متعال میفرماید» (حجّی، 2: 20-23). این عبارات از کتاب حجّی، که به ظاهر نقلقول مستقیم سخن خداست، از نظر وات صرفاً ترجمانی از امیدهایی است که حجّی با انگیزش درونی از خدا دریافت کرده است و این امیدهایی را که حجّی ایجاد کرده، جامه عمل به خود نگرفته است. نکته دیگر در باب انگیزشهای درونی این است که مسئله گزینش انبیا از جانب خداوند و مأموریت خاص آنها را تا حدودی خدشهدار میکند. به نظر وات، بسیاری از افراد ممکن است از این انگیزشها داشته باشند، اما به دلیل آنکه در عمل به تبعیت از این انگیزشها نپرداختهاند موفقیتی کسب نکردهاند و در میان مردم به پیامبری و رسالت شهره نشدهاند. تنها آن دسته از افراد بدین پایگاه رسیدهاند که به انگیزشهای درونی خود توجه کرده، مطابق آن عمل کرده و مردم را نیز به عمل بر طبق پیامهایی که دریافت کردهاند فرا خواندهاند. بنابراین، بسیاری از افراد دیگر نیز میتوانستند و نیز میتوانند پیامبر باشند. به بیان روشنتر، انگیزشهای درونی تنها شرط لازم برای مقام پیامبری است، نه شرط کافی. اراده فرد صاحب این انگیزشها نیز شرط دیگری برای تحقق مقام نبوت و پیامبری . [ یکشنبه 93/10/21 ] [ 12:1 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
The Holy Bird of Revelation over Holy Prophet’s Imagination Roofing A Review and Criticism of William Montgomery Watt’s View about Revelation
Abstract Keywords: [ یکشنبه 93/10/21 ] [ 11:10 صبح ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
متنی که اینک ملاحظه می کنید، پاسخی است که به سئوالات یکی از همکاران دیگر راجع به مطلب «چند و چون مطالعات قرآنی» مطرح کرده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطالب ایمیل دوم
(اصلا بحث ما در باره علوم تجربی و ریاضی نبوده است که بگوییم علم چیست و چه هدفی دارد. اصل بحث در این بود که مطالعات بین رشته ای در مطالعات قرآنی باید به دیالوگ بین علوم انسانی و آموزه های قرآنی بپردازد؛ چه بسا بسیاری از اندیشه های انسانی بتوان زبان نطق قرآنی که به ظاهر صامت است باز کند و مفاهیم و مدلول های تضمنی و التزامی نهفته در الفاظ و منطوقات قرآن را آشکار سازد. این طبیعت مباحثی است که امروزه گاهی از آن به مباحث بینامتنی نیز یافت می شود.) ملتمس دعا - شاکر [ شنبه 93/10/20 ] [ 8:22 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
|
||