| ||
این روزها رئیس جمهور محترم، به عنوان مجری قانون اساسی، صلاح دانستند تا ضرورت مراجعه به مردم د ر مسائل مهم کشور را یادآور شوند. نگارنده بر آن است تا با کالبد شکافی مسئله ای به نام "تجمیع قدرت" و یادآوری خطرات ناشی از آن، لزوم "مراجعه حاکمیت به خرد جمعی" را بر آفتاب افکند . در اروپا، پس از آن که مردم در سده های متوالی سایه شوم حاکمیت های مطلقه پاپ ها و پادشاهان را از سر گذراندند، جامعه بشری به این نتیجه رسید که تجمیع قدرت در یک نقطه، علة العلل بسیاری از مفاسد است و این فساد به گونه ای است که ریشه های همه خوبیها را در بطن جامعه می پوساند و آنچه برای مردم به ارث می گذارد قدرتی متورّم در یک نقطه است که بیش از هر چیز نشان از یک بیماری خطرناک دارد، تا یک اقتدار سالم و تأمین کننده امنیت فراگیر. از همین رو، این ضرب المثل نیز در ادبیات انگلیسی شکل گرفت و رواج یافت که "Power corrupts and absolute power absolutely corrupts " یعنی "قدرت، فساد آور است و قدرت مطلقه، مطلقاً زاینده فساد است ." در غرب، و به دنبال آن بسیاری از کشورهای شرقی و اسلامی نیز، چاره را در آن دیدند که تا آنجا که ممکن است جلوی تجمیع قدرت در یک فرد یا خانواده یا یک صنف را بگیرند. برای این امر سه چاره اندیشیدند: 1. تفکیک قوا و استقلال آنها از یکدیگر؛ 2. محدود کردن دوره قدرت حاکمان؛ 3. انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم حاکمان و قانون گذاران توسط مردم . در این بین، استقلال قوه قضائیه از مراکز قدرت و ثروت امری بسیار پر اهمیت است. وقتی در همین روزها می شنویم که دادگاهی در بلژیک در مورد اشیای عتیقه ای که دهها سال پیش به صورت غیر قانونی از ایران خارج شده و هم اینک در یکی از موزه های بلژیک نگهداری می شده، به نفع ایران حکم داده است، به یاد سخن امیر المؤمنین می افتیم که می فرماید: «اللّه اللّه فی القران لایَسْبِقُکُم بالعَمَل به غَیرُکُم؛ خدا را، خدا را در نظر بگیرید در مورد قرآن! مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند!» محدود شدن دوره حاکمیت حاکمان به 4 یا 5 سال و حداکثر با یک بار تکرار، موضوعی پراهمیت در تمرکز زدایی قدرت در جوامع پیشرفته بوده است. این امر به حاکمیت های مادام العمری پایان داد و جامعه را از فکرهای نو و حاکمانی دگر اندیش برخوردار ساخت و تغییر را به سکه رایج در حاکمیت تبدیل ساخت. انتخاب حاکمان با رأی مردم، سررشته قدرت را به جای قرار گرفتن در یک خاندان یا یک صنف یا یک طبقه اجتماعی، به صاحبان اصلی کشور یعنی مردم و افکار عمومی سپرد. این امر از موروثی شدن قدرت جلوگیری کرد. از این رو، اکنون شاهدیم که در کشورهای پیشرفته، قدرت به راحتی دست به دست می گردد و هیچ مشکلی و فتنه ای هم به وجود نمی آید . خوشبختانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بیشتر این موارد سه گانه دیده شده است و امید است که در مرحله دوم بازنگری، در برخی موارد دیگر نیز نقایص برطرف گردد. نظام ما و قانون اساسی، به مثابه ای پرنده ای است که "جمهوریت" و "اسلامیت" دو بال آن هستند. اگر یکی یا هر دو بال این پرنده آسیب ببیند، این پرنده نه تنها دیگر قادر به پرواز نیست، بلکه با سر به زمین خواهد خورد. متأسفانه تا سالها پس از تصویب قانون اساسی، بسیاری از اصولِ تقویت کننده بالِ جمهوریت نظام، معطل مانده بود. تا سال 1377 اصل مربوط به اداره شهرها و روستاها بوسیله شورای منتخب مردم تعطیل بود و به یُمن دولت سید محمد خاتمی بود که این اصل مهم از اصول جمهوریت و مردم سالاری، جامه عمل پوشید. مقدمات اجرای بقیه اصول هم در دولت اصلاحات فراهم شده بود که با مقاومت اقتدارگرایان به بن بست رسید. به طور مثال، یکی از اصول مهم قانون اساسی، اصل یکصد و شصت و هشتم است که مطابق آن، «رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گیرد.» هیأت منصفه، نماینده خرد جمعی و افکار عمومی است که به نمایندگی از اقشار مردم به داوری می پردازند و حاکمیت و دستگاه قضا باید به رأی آنها تمکین کنند. اما سوگمندانه، به جای عمل به این اصل مهم قانون اساسی، در این سالها مرتب می شنویم که اقتدارگرایان می گویند ، ما اصلاً زندانی سیاسی نداریم! و زندانیان موسوم به "زندانی سیاسی"، دارای جرایم امنیتی هستند! بدیهی است که این توجیه، به ظاهر، پاک کردن صورت مسأله، و به باطن، خود یکی از فسادهای تجمیع قدرت است؛ چرا که عذری است بدتر از گناه! برعکس، در این سالها تا بخواهید افراد و گروههای اقتدار گرا، بال و پرهایی خودساخته بر اصولی که به تجمیع و تمرکز قدرت پرداخته، افزوده اند و چنان آن را فربه ساخته اند که گویا اسلام و قانون اساسی تنها یک اصل دارد و آن اصل از همه اصول دین و مذهب، حتی از اصل توحید هم برتر است! یکی دیگر از اصول مهم در حمایت از بال جمهوریت نظام، اصل پنجاه و نهم قانون اساسی است که می گوید: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد». اما می بینیم وقتی رئیس جمهور محترم بعد از 34 سال از تصویب قانون اساسی، همگان را به اجرای این اصل فرا می خواند، جناح اقتدار گرا و طرفدار تجمیع قدرت چنان برآشفته می شود که گویی اساساً چنین اصلی در قانون اساسی وجود ندارد! به نظر ما، روح این اصل از قانون اساسی می گوید که حاکمیت همیشه باید در مسائل مهم و حیاتی کشور، تابع خرد جمعی باشد. این در واقع، به نفع حاکمیت نیز هست، چرا که کسی که صاحب "قدرت اجتماعی" است، قدرتش، وقتی به "اقتدار اجتماعی" می انجامد که از "عقل جمعی" پیروی کند. جامعه ما، امروزه با مسائل پیچیده ای رو به روست که نمی توان تصمیم گیری در مورد آنها را به عقل فردی واگذار کرد. برای یافتن رأی خرد جمعی، حتی ضرورتی به برگزاری رفراندم هم نیست که با بهانه های مختلف، از جمله هزینه بر بودن، متوقف شود. کافی است خردِ جمعی را بر خرد فردی ترجیح دهیم و گوشمان را برای شنیدن رأی و سخن مردم، شنوا سازیم، آنگاه خواهیم دید که صدای آنها به اندازه کافی هم گویا و هم رساست و در این جاست که جمهوریت و اسلامیت به هم می رسند. ... و این است پیام آن پیامبر وحدت، مهربانی و رحمت، که: «یدالله مع الجماعة». و السلام [ دوشنبه 93/11/13 ] [ 5:18 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
خروج انبوه فکر و سرمایه از ایران مبارک! احتمالا روز پنج شنبه هفته گذشته، بازی ایران و قطر را دیدید. نزدیک به 25 هزار نفر ایرانی در ورزشگاه شهر سیدنی بودند! قبلش هم در بازی ایران و بحرین، نزدیک به 20 هزار نفر ایرانی در شهر ملبورن به تماشای بازی آمده بودند. باور کنید اگر یک بازی فوتبال بین ایران و آمریکا در واشنگتن یا نیویورک یا کالیفرنیا برگزار شود بیش از 100 هزار ایرانی خواهند رفت. حالا سؤال این است که چطور شده این همه ایرانی جلای وطن کرده اند؟ صرف نظر از هر چیزی، باید بگوییم کسانی که به این گونه کشورها رفته اند، یا پول و سرمایه خوبی داشته اند یا مغز و هوش بالا یا هر دو؟ و این یعنی سرمایه های ما، هم مالی و هم فکری، رفته اند و می روند و خواهند رفت. اما چرا؟ به خاطر این که سیاست های کشورداری بعضی ها خیلی شیکه؟ با وجود این، هنوز هم چقدر ادعاشون می شه که ما می خواهیم الگویی بشویم برای دنیا. یه سؤال دیگه! اگر این استرالیا در ورزشگاه آزادی مسابقه داشت، فکر می کنید چند استرالیایی – که احتمالاً به خاطر پسندیدن الگوی سبک زندگی آقایان در ایران زندگی می کنند– در ورزشگاه آزادی حاضر می شدند؟! [ شنبه 93/10/27 ] [ 8:47 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
شراب قدرت بدجوری مست می کند شریعت مداران را! نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول جریده کیهان در واکنش به نطق علی مطهری در مجلس نوشت: چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهاناسلام برپا میشود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم میکنند، به طرفداران شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و حرمله و... اجازه داده نمیشود که در میان تودههای عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال 61 هجری، خون پاک فرزند رسولخدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریختهاند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمهها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت بردهاند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانعکنندهای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟! معظم له افزوده اند: چرا با خواندن این چند سطر عصبانی شده و با خشم ابرو در هم کشیدهاید؟! و نگارنده را احمق! و یا دستکم، دیوانه تصور میکنید؟! و این احتمال را پیش میکشید که شاید طرحکننده این سوال با اردوگاه یزید و ابنزیاد سر و سرّی داشته باشد؟! بنده با خواندن این چند سطر، اصلاً عصبانی نشده و با خشم ابرو در هم نکشیده ام! اما به جای آن، درکی عمیق تر از گفتار خداوند متعال پیدا کردم که می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ (نساء، 43) اى اهل ایمان ! در حالى که مستید به نماز نزدیک نشوید تا زمانى که [مستىِ شما برطرف شود و از روى هوشیارى] بدانید که چه مىگویید . براستی که باید گفت: صدق الله العلی العظیم [ دوشنبه 93/10/22 ] [ 6:55 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
|
||