| ||
ما را مدافعان حرم آفریده اند؟ در نیمسال گذشته دانشجویی داشتم که از نیمه ترم به کلاس آمد. من معمولا کسی را که بیش از اندازه قانونی غیبت داشته باشد از او می خواهم که حذف اضطراری کند. اما این دانشجوی محترم نامه رسمی از آموزش دانشگاه آورد که به او اجازه می داد از همان اواسط ترم به کلاسها بیاید. چون دانشگاه به طور رسمی از ما خواسته بود قبول کردیم و ایشان به کلاسها آمد. وقتی برگه امتحانی اش را تصحیح کردم دیدم در پایان برگه با خط درشت نوشته است: ما را مدافعان حرم آفریده اند... با وجود این که در تصحیح اوراق امتحانی بسیار با تساهل عمل کردم، نمره اش 9 (نُه) شد. حقیقتش چون پسر خیلی خوبی بود، نخواستم به خاطر یک نمره از درس بیاندازمش! در لیست رسمی نمرات، به او نمره 11 (یازده) دادم. بعداً به من ایمیل زد که استاد! بنده بخاطرحضور در کنار برادرانمدافع حرمنتوانستم در ترم جدید که بهمن ماهبود انتخاب واحد کنم. آموزش هم به شرط این که معدل من بالای 16 شود به من اجازه داده است که از سال جدید (سال 95) در کلاسها حضور پیدا کنم. در پایان هم خواهش کرده بود که در مورد نمره ایشان لطف پدرانهای در حقش جاری کنم! بنده هم در جواب تقاضای این دانشجوی عزیزم نوشتم که «تصمیم شما در فعالیتهای خارج از دانشگاه که انجام داده اید قابل احترام است و امیدوارم مورد قبول حق تعالی باشد. اما نباید این مسائل را با مسائل آموزشی و دانشگاه پیوند زد. شما اگر تلاش می کردید می توانستید در همین مدتی که کلاس می آمدید چند مقاله ای که بنده به شما داده بودم بهتر بخوانید و نمره مورد نظر را بگیرید.» بسیارند جوانان با اخلاص، مثل این دانشجوی عزیز من، که از جان خود می گذرند و به سوریه می روند تا با داعش بجنگند. تا کنون هم بسیاری از این جوانان مخلص در این راه به شهادت رسیده اند و خانواده های بسیاری داغدار داغ این عزیزان هستند. این که این سیاستهایی که ما در پیش گرفته ایم چقدر صحیح است و تا چه اندازه منافع ملی ما را تأمین می کند باید مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی در قبال مردم و تاریخ پاسخگو باشند. اما چند روز پیش خبری همراه با عکس در خبرگزاری ها منتشر شد که برایم خیلی جالب بود. خبر این بود: شام الاسد، با اسبی به نام باب سودی از سوریه در مسابقات اسب سواری تهران مقام اول را کسب کرد! اشکال ندارد، آقایان بگویند مسابقات اسب سواری بوده و از کشورهای مختلف هم شرکت کرده اند. ایشان هم از کشور دوست و برادر! سوریه! شرکت کرده است. اشکالی هم ندارد که هر کس خودش خواست داوطلبانه اعزام شود و برود با داعش بجنگد. اما به نظر می رسد که اگر قدری به فکر بیکاری خیل عظیم جوانان تحصیل کرده باشید بهتر است، بهتر نیست؟! تا کی می خواهیم از احساسات پاک مذهبی مردم و جوانانمان سوء استفاده کنیم؟ شما بگویید و مردم را توجیه کنید که کشور ما در خطر حمله داعش است، از این رو، بهتر است در سوریه یا عراق با آنها بجنگیم تا در مرزهایمان یا داخل کشورمان! اصلا اعزام نیرو و امکانات به دیگر کشورها را به رأی مردم بگذارید، چه اشکالی دارد. این همه که تنها به چند اصل خاص قانون اساسی تأکید میکنید و در هر برنامه و گزینش و استخدام و شرکت در انتخابات و ... شرط لاینفک زندگی مردم قرار می دهید و التزام عملی به آن را از مردم میخواهید، یک بار هم به اصلی که می گوید «در مسائل مهم می توانید رفراندم برگزار کنید»، عمل کنید. اما نگویید که برای دفاع از حرم می رویم! کدام عقل و کدام شرع اجازه می دهد که برای یک آرامگاه، هر چند آرامگاه بزرگان دینی باشد، می توان جان شریف و شیرین انسانهایی را در خطر قرار داد که نص قرآن میگوید: من قتل نفسا بغیر نفس فکأنّما قتل الناس جمیعا (مائده، 32) جان هر انسانی به اندازه کل جهان انسانی می ارزد. لطفاً به صورت مستدل بفرمایید که با کدام استدلال فقهی میفرمایید برای حفظ حرم باید این جان ها را فدا کنیم؟ ما نیز پیرو اهل بیتیم. ما هم پیرو حضرت سید الشهداء و حضرت زینب کبری و حضرت عباس علیهم السلام هستیم. اما حساب حب اهل بیت با عوام فریبی و سوء استفاده از احساسات پاک مردم، که گناهی نابخشودنی است، جداست. آیا واقعا «ما را مدافعان حرم آفریدهاند»؟ کدام آیه قرآن چنین چیزی می گوید؟ به نظر می رسد بهتر است مجلس روضه ای بگیریم و برای ... خودمان بگرییم. [ دوشنبه 95/4/21 ] [ 10:56 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
مطابق سنت حسنه سالهای اخیر، رهبر معزّز جمهوری اسلامی پس از تبریک سال نو به مردم عزیز و فهیم ایران زمین، نامی را هم برای سال 95 اعلام کردند. این نام همان طور که می دانید، «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» بود. اعلام یک نام برای هر سال و توجه به آن در سرتاسر سال بسیار کار مبارک و موجّهی است. اما این که آیا عملاً به این امر توجه می شود یا خیر، چیزی است که باید پژوهشی مستقل در مورد آن انجام شود و از آثار مثبت و احیاناً منفی آن پرده برداشته شود. یکی از اولین اقداماتی که مسئولان و دست اندرکاران دولتی در هر سال – به دنبال اعلام نام سال – بی درنگ انجام می دهند این است که بنرهای بلندبالایی از تمثال های مبارک رهبر نظام جمهوری اسلامی به چاپ می رسانند که در گوشه ای از آن، نام سال نیز نوشته شده است. امسال هم که سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامیده شده است، اولین اقدام، هزینه کردن از جیب اقتصاد مقاومتی برای چاپ و نصب همین تصاویر بود! من نمی دانم که در کل ایران چقدر برای این کار هزینه می شود اما این را می دانم خیابان های مختلف از هر شهر کوچک و بزرگ کشور مزیّن به این تصاویر است و برای چاپ و نصب هر تصویر، صدها هزار ریال هزینه می شود. سؤال این است که آیا هزینه کردن از بودجه عمومی کشور برای چاپ این بنرهای پرخرج کاری اقتصادی است؟ و آیا دقیقاً در چارچوب اقتصاد مقاومتی است؟ آیا اساساً از نظر شرعی درست است که از بیت المال برای چاپ عکس و تمثال مسئولان استفاده شود؟ در اوایل انقلاب گفته می شد که اینگونه تبلیغات، تبلیغاتی غربی است اما گویا بعضی چیزها که غربی ها دیگر خودشان هم استفاده نمی کنند ما از آنها ارث برده ایم. از اول انقلاب تا حالا تا آنجا که حافظه ما قد می دهد وقتی مسئولان نظام مخصوصاً رهبر و رئیس جمهور به شهرهای مختلف کشور سفر می کنند انواع و اقسام عکس های رنگی آنها در اندازه های مختلف چاپ می شود و در و دیوار شهرهای یک استان را پر از آنها می کنند. خیلی خوب است مسئولان تبلیغات کشور آمار و ارقام ارائه بدهند و بگویند که سالانه چه درصدی از بودجه عمومی کشور صرف چاپ و انتشار و نصب عکس مسئولان کشور می شود. بدون شک میلیاردها تومان در هر سال صرف این کار می شود. آیا در کشوری که ما چند روز به عید مانده یا چند روز به مهرماه مانده چادرها به پا میکنیم و از مردم میخواهیم که با کمک های خود به کودکان و دانش آموزان بی بضاعت کمک کنند، درست است که میلیاردها تومان از بیت المال را صرف چاپ عکس عالیمقامانی که در رأس قدرت هستند، کنیم. آیا همین قدر که کانالهای متعدد و پرشمار تلویزیون در شبانه روز به پخش تصاویر مسئولان عالیرتبه نظام اقدام می کنند و نام سال را هم در گوشه همه تلویزیونهای مردم می نشانند برای این کار کافی نیست؟ آیا مسئولان فکر می کنند که با چاپ این عکس ها از بودجه بیت المال، به اسلام و مسلمین خدمت می کنند؟ آیا فکر می کنند که با چاپ این عکس ها محبوبیت بیشتر برای صاحب منصبان درست می کنند؟ شخصاً معتقدم که چنین نیست. همه تجربه کرده ایم که کسانی سالهای سال است ممنوع التصویر هستند اما محبوبیتشان روز به روز رو به افزایش است! باید همگان بدانند که هر چیزی راهی دارد. ایجاد محبوبیت راهی دارد، بیت المال هم باید در راه و جای خود مصرف شود. امیدواریم مسئولان نظام جمهوری اسلامی اعم از رهبر معزز انقلاب و رئیس جمهور عزیز خود در اقدامی شجاعانه و مبارک به صورت قاطع جلوی این گونه اقدامات را بگیرند یا لااقل مردم را توجیه کنند که هزینه بیت المال برای چاپ و انتشار عکسهایشان کاملا شرعی و قانونی و بجا و بمورد است. دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است اما اگر کسی هست که می تواند مضمون این نوشته را به سمع و نظر مبارک آن بزرگوران برساند چنانچه این کار خداپسندانه بکند ان شاء الله نزد خدا مأجور خواهد بود. و من الله التوفیق و علیه التکلان [ جمعه 95/1/13 ] [ 7:3 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
انتخابات در ایران دو نوع کارکرد دارد: 1. کارکرد اصلی که عبارت است از: انتخاب تعداد محدودی افراد از میان یک جمع محدود دیگری که صلاحیتشان تأیید شده است؛ 2. کارکرد فرعی که عبارت است از پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی و سیاستهای مسئولان این نظام و مخالفت با بدخواهان و دشمنان خارجی جمهوری اسلامی ایران. هر دو کارکرد به طور کلی امری طبیعی می نُماید و شاید حتی نتوان گفت که مخصوص ایران است. طبیعی است که وقتی درصد بالایی از مردم در انتخابات شرکت می کنند این بدین معناست که اصل نظام را قبول دارند و فی الجمله سیاستهای آن را تأیید می کنند. اما این امر در دو مورد به مشکل برمی خورد که چنانچه مسئولان و سیاستگذاران نظام جمهوری اسلامی به فکر اصلاح آن برنیایند، آینده نظام و کشور را با مشکلاتی لاینحل دچار خواهد ساخت. مشکل اول این است که جای کارکردهای اصلی و فرعی عوض شود! یعنی مهم ترین کارکرد انتخابات این نباشد که نمایندگان واقعی مردم و افکار عمومی انتخاب شوند بلکه مهم ترین کارکرد این باشد که فی المثل «مشت محکمی بر دهان بدخواهان زده شود!» مشکل دیگر این است که تأیید مردم از نظام، که اجمالاً و «فی الجمله» است، تأیید کلی و «بالجمله» تلقی شود یعنی اینطور تلقی شود که مردم با همة سیاستهای کلان مسئولان نظام در همة زمینه های داخلی و خارجی موافق هستند. در آستانة دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، رهبر محترم جمهوری اسلامی به درستی از مردم خواستند که اگر کسانی هستند که نظام و شخص رهبر را هم قبول ندارند در انتخابات شرکت کنند تا امنیت کشور محفوظ بماند. اما سؤال اینجاست که این گروه چرا باید نظام یا رهبر نظام را قبول نداشته باشند. آیا مسئولان و سیاستگذاران نظام نباید به فکر کسانی باشند که با آرا و اندیشه ها و گاه با آرمانگرایی های آنها مخالفند؟ آیا نباید با یک نظر سنجی درست و مقرون به واقع به دست آورند که اندیشه های مخالف چه می گویند و چه راهکارهایی برای اداره کشور دارند؟ آیا این مردمی که در انتخابات های مختلف با صندوق های رأی قهر می کنند نباید دید که چه می گویند؟ بر فرض که آنها در اقلیت باشند آیا نباید این اقلیت هم نمایندگانی در درون مجلسین داشته باشند؟ آیا باید انتظار داشته باشیم که همیشه آنها هم به همان افراد و اندیشه هایی رأی بدهند که ما می خواهیم؟ نظام جمهوری اسلامی که به درستی به اقلیت های مذهبی کوچکی مانند «آشوریان» حق انتخاب نمایندة خاص خودشان را داده است نباید به فکر گروه عظیمی از مردم و نخبگانش باشد که با در انتخابات های مختلف با صندوق های رأی قهر کرده و یا برای همیشه با آن خداحافظی کرده اند؟ آیا تنها باید با خواهش و تمنّا و برای حاصل شدن کارکرد فرعی انتخابات از مخالفانمان بخواهیم که به پای صندوق های رأی بیایند؟ به نظر می رسد که یک راه حل ساده و صائب تری هم وجود دارد و آن این است که کاری کنیم که آنها نه به خاطر «کارکرد فرعی» انتخابات که به خاطر «کارکرد اصلی» انتخابات به پای صندوق های رأی بیایند. آنها وقتی احساس می کنند که برای کارکرد اصلی انتخابات به پای صندوق های رأی می آیند که ببینند کسانی هستند که می توانند آرا و اندیشه های ایشان را نمایندگی کنند. از منظر شرعی و حق الناس هم که نگاه کنیم، «ایران برای همة ایرانیان است». بنابراین، چنانچه کسانی که به مراکز قدرت و تصمیم گیری راه می یابند تنها نمایندة بخشی – و لو اکثریت – از ایرانیان باشند، این خود مصداقی از «تضییح حق الناس» است. اشکال کار این است که اولاً، نظارت مراکز نظارتی را از نوع «استصوابی» دانسته ایم و نه «استطلاعی»، و ثانیاً احراز صلاحیت را به امری فردی و شخصی تبدیل کرده ایم. وقتی صلاحیت افراد تنها در صورتی محرز می شود که چند نفر معدود و خاص احساس کنند که آنها صلاحیت دارند، پیداست که آنها هیچ گاه نمی توانند به جای همة اندیشه ها باشند. پس بهتر است این افکارِ «اندیشه سوز» را کنار بگذاریم و همة اندیشهها و طرفدارانشان را با چشمانی باز و مساوی ببینیم و به همة آنها احترام بگذاریم و رأی آنها را تنها به صورت ابزاری و برای تحقق آرمان های خودمان نخواهیم بلکه صندوقها را جایی برای برگه های رأی همة اندیشه ها قرار دهیم و خودمان را وقف خدمت به مردم و تحقق آرای واقعی آنها قرار دهیم. به عبارت دیگر، حکومت ابزاری برای تحقق آرای مردم است و نه این که آرای مردم ابزاری برای تحقق آرمان های حکومت باشد. [ پنج شنبه 94/12/20 ] [ 7:2 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [
نظرات () ]
|
||