سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایش تصویر در وضیعت عادی


 
قالب وبلاگ

چکیده : 
قرآن مهمترین منبع استنباط احکام به شمار می‌رود و احکام موضوعات جدید با بهره‌گیری از عمومات و اطلاقات آیات قابل استنباط است و احادیث مربوط ‌، مصادیقی از آنها را ذکر کرده‌اند و آنها را تخصیص نزده و مقید نساخته‌اند. استنباط صحیح موضوعات جدید از قرآن در گرو امور ذیل است: نگرش همه جانبه به موضوعات ، ملاحظه شرایط زمان و مکان ، تفکیک مسائل فردی از مسائل اجتماعی ، عدم تخطی فروع از اصول ، تتبع کامل ادله و بالاخره کشف ملاکات احکام در خصوص موضوعات غیرعبادی. این مقاله موضوعات مذکور را بررسی کرده است.

1 ) مقدمه 
قرآن مهمترین منبع برای استنباط احکام شرعی به شمار می‌رود و برای هر موضوعی حتی موضوعات جدید حکمی دارد. لکن روش استنباط از قرآن در چنین موضوعاتی دشوار می‌نماید. در این مقاله سعی می‌شود تا اندازه‌ای چگونگی استنباط از قرآن در اینگونه موضوعات تبیین گردد.

2) جایگاه قرآن در استنباط
بی هیچ تردید قرآن در میان منابع اسلامی نقش نخست را دارد. الفاظ و معانی قرآن وحی الهی است و مصون از تحریف بجا مانده است و معتبرترین منبع به شمار می‌آید.

جهت تبیین لزوم توجه به قرآن در بیان احکام و معارف اسلامی ، توجه به نکات زیر ضروری می‌نماید.

الف ـ خداوند قرآن را بیانگر همه چیز و هدایت‌گر بشر به سوی بهترین و استوارترین طریق و هدف معرفی می‌کند؛ آنجا که می‌فرماید:

ـ « و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیءِ» [نحل 89] ( و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم تا ‹ حکم › هر چه را ‹ که مورد نیاز بشر است‌ › روش کند.)

- « هدی للناس بینات من الهدی و الفرقان » [بقره 185] ( ‹ قرآن › برای مردم هدایت و دلایل روشنی از راهنمایی و جدا سازی حق از باطل می‌کند).

- « ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم» [ اسراء 9] ( براستی این قرآن به راست‌ترین و درست‌ترین راه راهنمایی می‌کند).

- « و انزلنا الیکم نوراً مبیناً » [ نساء 174] ( و نوری تابان بر شما نازل کردیم).

ب ـ پیامبر گرامی (ص) فراوان سفارش کرده‌اند که در مواجهه با فتنه‌های گمراه کننده به قرآن روی کنید؛ چنانکه فرمود:

- « فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و ما جلٌ مُصَدق. من جعله امامه قاده الی الجنة و من جعله خلفه ساقه الی النار و هو الدلیل یدل علی خیر سبیل. و هو کتاب تفصیل و بیان و تحصیل ... فلیرع رجل بصره ... ینجو من عطب و یخلص من نشب ، فان التفکر حیاة قلب البصیر کما یمشی المستنیر فی الظلمات بالنور، یحسن التخلص و یقل التربص» [1] ( وقتی فتنه‌ها چون پاره‌های شبی تاریک راه خدا و راه نجات را برشما مشتبه کردند‌ ، در آن هنگام بر شما باد به قرآن ، که او شفاعت کننده‌ای است که شفاعت و وساطتش امضاء شده و آن بسان شکوه‌گری از نقائص بشر است که خدا او را تصدیق کرده ، و هر کس آن را بعنوان کارنامه پیش روی خود بگذارد ، تا بدان عمل کند ، او وی را بسوی بهشت می‌کشاند ، و هر کس آن را پشت سر اندازد ، و به برنامه‌هایی دیگر عمل کند ، همان وی را بسوی آتش می‌راند ، قرآن دلیلی است که بسوی بهترین طریق هدایت می‌کند و آن کتاب جداسازی حق از باطل است و کتاب بیان است ... بنابراین بر هر کسی لازم است که با دقت در آن نگریسته تا دچار هلاکت نشود ، و از خلیدن خار به چشمش رهائی یابد ، چرا که تفکر مایه حیات قلب بیناست ، چنین کسی مانند چراغ بدستی می‌ماند که در تاریکی‌های شب ، نور دارد. او بسهولت می‌تواند از خطرهایی که تاریکی می‌آفریند رهایی یابد؛ علاوه بر اینکه در مسیر خود توقفی ندارد).

مسلماً یکی از فتنه‌های حاضر ، مشکلات فرهنگی و اقتصادی است که بسیاری از افراد جامعه را به خود سرگرم ساخته است؛ لذا ضروری است با تمسک به احکام نورانی قرآن کریم ، مردم را در این خصوص راهنمایی کرد.

3 ـ ائمه (ع) که برترین مفسران قرآن‌اند ، به یاران خود می‌فرمودند که هر چه ما می‌گوییم ، از قرآن است و شما می‌توانید درباره هر چه به شما می‌گوییم ، دلیل آن را از قرآن بپرسد ، امام باقر(ع) فرمود: « اذا حدثتکم بشیءٍِ فاسألونی من کتاب الله» [2] ( هرگاه درباره چیزی با شما سخن گفتم ، ‹ در مورد شاهد آن › در قرآن از من سؤال کنید ‹ تا شاهد آن را از قرآن برای شما بازگو کنم›).

در مواردی نیز پیشوایان دین به بعضی از پیروان خود می‌فرمودند که چرا برخی از مسائل را از ما سؤال می‌کنید ، در حالی که می‌توانید خود جواب آنها را از قرآن بگیرید. امام صادق (ع) درباره کسی که ناخن پایش آسیب دیده و روی آن پارچه‌ای گذاشته و نمی‌توانست روی پا مسح کشد ، فرمودند: باید روی پارچه‌ای که زخم را با آن بسته ، بکشد و سپس اضافه فرمودند که این مسئله و امثال آن را از کتاب خدا می‌توان استنباط کرد. حکم مسح را می‌توان از آیه « ما جعل علیکم فی الدین من حرج»1[حج 78] بدست آورد. این در حالی است که شناخت حکم مسئله مورد پرسش بسادگی از آیه کریمه ممکن نیست و تنها کسی می‌تواند آن را بدست آورد که اهل تأمل و دقت باشد[3].

نتیجه اینکه بسیاری از احکام که بظاهر از آیات قرآن قابل استنباط نیستند ، با تأمل و دقت و نظر ، شناخته خواهند شد و این محققین هستند که باید همیشه در حال کند و کاو مسائل در قرآن بوده تا چشمه‌های احکام و معارف حق از آیاتش جوشیده و بسوی نسل‌های تشنه هدایت قرآنی جاری گردد. باید توجه داشت که اطلاقات و عمومات و اصول اساسی که قرآن کریم در هر زمینه‌ای مطرح کرده است، همواره می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد.

3) جایگاه احادیث در فرآیند استنباط از قرآن 
در مورد جزئیات احکام عبادی که راهی برای دخالت عقل در آن وجود ندارد ، تنها نصوص و ظواهر روایات ملاک عمل است و بس و همینطور در مورد جزئیات عالم غیب و اسماء حسنی و صفات علیای حق ـ جل و علا ـ و نیز جزئیات مربوط به معاد و قیامت که راهی جز نصوص و ظواهر کلام مرتبطین به وحی ، برای شناخت آنها وجود ندارد. اما در بسیاری از مسائل اجتماعی و اقتصادی نباید بسادگی از اطلاقات و عمومات و اصول قرآنی گذاشت و با استناد قراردادن یک یا چند روایت آنها را تخصیص یا تقیید زد؛ زیرا بسیاری از احادیث که در تفسیر آیات قرآن وارد شده ، سیاق آنها نشان می‌دهد که از باب تطبیق و تعیین مصداق برای آیات قرآن است؛ نه تقیید و تخصیص آیات اینک نمونه‌ای را در این مورد متذکر می‌شویم.

در بیان مراد خداوند از باطل در آیه « لا تأکلوا اموالکم بینک بالباطل» [ نساء 29] روایاتی وارد شده است. در یکی از این روایات از قول اسباط بن سالم آمده است نزد حضرت صادق (ع) بودم. مردی آمد و از آیه « یا ایها الذین آمنوا لاتأکلوا اموالکم بینک بالباطل » سؤال کرد حضرت فرمود: مقصود قمار است. در روایات دیگر باطل به ربا ، سوگند باطل و ظلم نیز تفسیر شده است[4].

علامه طباطبایی پس از نقل این اقوال می‌نویسد: این آیه در مصرف مال به باطل عمومیت دارد و ذکر قمار یا امثال آن روایات از باب ذکر مصداق است و سپس در تفسیر معنی ” باطل“ می‌افزاید: عمل باطل آن است که هیچ غرض صحیح عقلانی در آن نباشد ، و قید ” باطل“ نهی از معاملاتی می‌کند که نه فقط باعث سعادت جامعه نیست ، بلکه زیان‌بخش بوده ، منجر به هلاکت و فساد آن می‌گردد؛ معاملات باطل از نظر دین ( مثل ربا و قمار ) و معاملات غرری ( مثل فروش جنس با شن و هسته و ... ) که سابقاً معمول بوده است»[5].

روشن است که این تفسیر می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد و با توجه به آن می‌توان بسیاری از فعالیتهای اقتصادی را که مایه سعادت جامعه نبوده ، بلکه منجر به هلاکت و فساد جامعه می‌گردد ، مصداق ” باطل“ دانسته و تصرف در اموال بدست آمده از آنها را مصداق ” اکل مال به باطل “ و حرام دانست ، با وجود اینکه در این خصوص روایاتی که دال بر نهی این نوع فعالیت‌ها باشد وجود ندارد.

در همین زمینه بعضی از فقهاء می‌گویند که زکات منحصر به موارد نه گانه مندرج در روایات نمی‌باشد؛ بلکه حکم آیه شریفه قرآن کریم که می‌فرماید:« خذ من اموالهم صدقة»1[ توبه 103] کلی است و می‌توان از همه اموال زکات گرفت ، بویژه که کلمه اموال ، جمع بوده و به ضمیر اضافه شده است که مفید استغراق است [6].

نتیجه اینکه ، عمومات و اطلاقات آیات قرآنی به ظاهر خود باقی هستند ، تا زمانی که دلیلی بر تقیید یا تخصیص آنها اقامه گردد و صرف وجود روایاتی که حکم آیات را در موارد خاص بیان داشته ، کافی نیست تا حکم آیه‌ای را مقید نماید. بسیاری از اخبار از باب ذکر مصداق یا مصادیق است؛ چنانچه امام خمینی ( ره) در تفسیر آیه کریمه « یا ایها الذین آمنوا اتقوالله ولتنظر نفس ما قدمت و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون[ حشر 18] بعد از ذکر احتمالاتی می‌نویسد: جامع‌ترین احتمالات آن است که هر لفظی چون « آمنوا» و « اتقوا» و «‌ انظروا» و « ما قدمت» و هکذا ، به معنی مطلقشان حمل شود و همه ، مراتب آن حقایق هستند که الفاظ ، عناوین موضوع برای معانی بی‌قید و مطلق از حد و حدود ، و احتمالات دیگری هم اگر باشد در این احتمال مندرج و از مراتب همین است؛ بنابراین هر گروه و طایفه‌ای از مؤمنان را به معنی حقیقی شامل می‌شود و مصادیق عنوان مطلق هستند و این مطلب راه‌گشای فهم بسیاری از اخبار است که تطبیق آیاتی را بر یک گروه یا یک شخص نموده‌اند که توهم می‌شود اختصاص را ، و این‌گونه نیست بلکه ذکر مصداق یا مصادیق است[7].

 


[ جمعه 92/11/25 ] [ 9:8 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [ نظرات () ]
.: :.

درباره نویسنده


محمد کاظم شاکر
دارای دکتـرا از دانشـگاه تریبت مدرس در رشته علوم قـرآن و حـدیث؛ استـاد تمـام دانشـگاه علامه طباطبائی؛ سردبیـر مجـله عـلمی - پـژوهشی کتـاب قیـم دانشگاه یــزد

شمار بازدیدها


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 95481