سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایش تصویر در وضیعت عادی


 
قالب وبلاگ

نقد قدرت (1)

آزادی نقد قدرت

 

در فرهنگ انگلیسی جمله بسیار جالبی وجود دارد که می گوید:

Power Corrupts and Absolute Power Absolutly Corrupts

قدرت فسادآفرین است و قدرت مطلقه، به طور قطع فسادآفرین خواهد بود.

پیامبر گرامی اسلام (ص) و امیر مؤمنان علی (ع) بارها سفارش فرمودند که «حکمت» را حتی شده از کافر، مشرک و منافق هم بیاموزید. سخن بالا در مورد «فسادآفرینی قدرت» را باید یکی از بهترین سخنان حکیمانه ای دانست که مشمول سخن پیامبر (ص) و امیر مؤمنان (ع) است.

در واقع، این سخن، تجربه همه تاریخ در همه جغرافیای این کره خاکی است. کافی است زندگی اقوام و ملتها را مرور کنید و ببینید که قدرتهای بی مهارِ حاکم چگونه آنها را به خاک مذلّت نشاندند و البته صاحبان قدرت همیشه خود را مصون از اشتباه و خطا و گناه نیز پنداشته اند! طبیعی است که مستیِ قدرت، هوش و اندیشه را از سر آنها ربوده و خیال و پندار به جای آن نشانده و به تعبیر زیبای قرآن کریم دچار بیماری خودشیفتگی شده اند و همه کارهای خود را زیبا و نیکو می بینند: «وَ هُم یَحسَبُونَ أَنَّهُم یُحسِنُونَ صُنعاً» (کهف، 104) این قدرت بی مهار در همه شکلها و لباسهایش دیده شده است؛ گاه در لباس بی دینی و گاه در لباس دین. فقط استالین های مخالف خدا نبوده اند که با فرمان های استبدادمنشانه خود انسانهای بی گناه فراوانی را به مسلخ قدرت طلبی خویش برده اند، بلکه کم نبوده اند رجالی که خود را «مردان خدا» می دانسته اند و به «نام خدا» و برای رسیدن به «قرب خدا»، «بندگان خدا» را قربانی هوسها و قدرت طلبی های خود کرده اند! جنگهای صلیبی نمونه ای از وقایعی است که نقش رجال دینی در آن قابل انکار نیست. کشیشان مسیحی به نام مسیح و به نام این که جنگهایشان جنگهای آخرالزمانی است و در پی آن حضرت مسیح ظهور خواهد کرد، تا چندین دهه مؤمنان مسیحی را به مصاف مسلمانان فرستادند و به نام خدا و عیسی مسیح، بندگان خدا و عاشقان عیسی را به مسلخ خودکامگی های خویش بردند. همین کشیشان صاحب قدرت در جامعه قرون وسطی با تفتیش عقاید و تکفیر و تفسیق های خویش خیل عظیمی از مخالفان خود را به قربانگاه مَنِیّتهای مقدّس مآبانه خود بردند. نویسنده ای غربی به نام کارل لوفمارک در باره برخی از خشونتهای اصحاب قدرت در زمان حاکمیت مسیحیت در اروپا می نویسد:

تنها در یک شهر به نام سیویل (Seville)، در طول یک دوره چهل ساله، سه هزار نفر توسط اصحاب کلیسا زنده زنده سوزانده شدند و سی هزار نفر دیگر به خاطر کفر شکنجه گشتند. تنها یک مُفَتِّش عقاید به نام «تورکومادا» 10221 نفر را در آتش سوزاند و 91371 نفر را به بردگی واداشت. (کارل لوفمارک، کتاب مقدس چیست، ص189)

استاد شهید مرتضی مطهری نیز در این باره می نویسد:

مذهب که می بایست دلیل هدایت و پیام­آور محبّت باشد، در اروپا به این صورت درآمد که تصور هر کس از دین و خدا و مذهب، خشونت بود و اختناق و استبداد. بدیهی است که عکس العمل مردم در مقابل چنین روشی جز نفی مذهب از اساس و نفی آن چیزی که پایه اوّلی مذهب است، یعنی خدا، نمی توانست باشد. هر وقت و هر زمان که پیشوایان مذهبی مردم- که مردم در هر حال آنها را نماینده واقعی مذهب تصوّر می کنند- پوست پلنگ می پوشند و دندان ببر نشان می دهند و متوسّل به تکفیر و تفسیق می شوند، مخصوصاً هنگامی که اغراض خصوصی به این صورت درمی آید، بزرگ­ترین ضربت بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد می شود. (مجموعه آثار، ج1، ص479)

مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، قدرت کشور عمدتاً در دستان «رهبر جمهوری اسلامی ایران» است. بدون شک هیچ کس در جمهوری اسلامی به عصمت رهبر قائل نیست. ما شیعیان نیز تنها به عصمت پیامبران الهی و چهارده معصوم (ع) اعتقاد داریم. بنابراین از نظر اعتقادی، همه حتی خود رهبر محترم و افراطی ترین ولایتمداران نیز- بر این امر اتفاق نظر دارند که کسی مثل رهبر جمهوری اسلامی ایران فردی جایز الخطا می باشد. اما باید توجه داشت که خطای رهبر مانند خطای افراد دیگر نیست، بلکه گاهی یک خطای او می تواند ضربه محکمی به جامعه و ملت وارد کند که هیچ گاه قابل جبران نباشد. یکی از راههایی که می تواند تصمیمهای رهبر جمهوری اسلامی را به «حق» و «واقع» نزدیک تر سازد مواجهه مستقیم ایشان با افکار عمومی و اندیشه های دیگران است. او باید بداند چه کسانی و بر سر چه مسائلی با ایشان اختلاف نظر دارند و اجرای سیاستهای ایشان را به صلاح کشور نمی دانند. قطعاً مواجهه با اندیشه های دیگران می تواند برخی تصمیمات ایشان را در امور کشور تغییر دهد تا صلاح مُلک و ملت را در چیزی ببینند که بسیاری دیگر از نخبگان و اندیشمندان دیده اند. در این صورت است که رهبر علاوه بر قدرت برخاسته از قانون اساسی، به اقتدار معنوی نشأت گرفته از اندیشه های پویای مردم و نخبگان نیز مستظهر می شود. بنابراین رسانه های کشور باید بتوانند با حفظ حرمت جایگاه رهبر و احترام به دیدگاههای وی، آزادانه اندیشه ها و سیاستهای ایشان را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و آنها را مورد نقد منصفانه و علمی قرار دهند.

اما آیا تاکنون چنین بوده است؟

به نظر می رسد که جواب منفی است. آیا تا کنون دیده اید حتی یک مقاله به صراحت اندیشه های شخص اول کشور را مورد نقد قرار داده باشد؟ صدا و سیما که مستقیماً زیر نظر خود معظم له اداره می شود و شبانه روز اندیشه های ایشان را همراه با تصاویر و گفته هایشان پخش می کند و حتی جمله ای هم در نقد سیاستهای ایشان در آن منعکس نمی شود. دیگر رسانه ها نیز هیچ گاه به طور مستقیم دیدگاههای ایشان را مورد نقد و بررسی علمی قرار نداده اند تا نقاط قوت و ضعف آن را مشخص کنند. بنابراین اگر از خطر انباشته شدن قدرت در دست یک نفر اندیشناکیم، آزادی نقد قدرت، اولین گامی است که باید برداشته شود. رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران خود بارها گفته اند که افراد می توانند دیدگاهی غیر از دیدگاه ایشان و حتی مخالف دیدگاه ایشان داشته باشند و آن را اظهار کنند. آخرین بار هم در دیدار با گروهی از دانشجویان و دانشگاهیان همین مطلب را گفته اند، اما خوب است ایشان دستور دهند این «دیدگاهِ حق» را در رسانه عریض و طویلی که از صبح تا شام ایشان را با القاب بلندبالا مدح می کند، به صورت رسمی «نهادینه» کنند. مطمئناً این کار هم به نفع نهاد رهبری و هم به نفع شخص رهبر و بالاتر از همه به نفع ملت بزرگ ایران است که به قول بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره)، آنها «ولی­نعمت» همه مسئولان نظام هستند. ملت ایران برای رسیدن به آزادی و نفی استبداد و خودکامگیِ افسارگسیخته، صدها هزار شهید و صدها هزار جنانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و خسارتهای بسیار سنگین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز متحمل شده است. بدیهی است چیزی که با بهایی چنین سنگین به دست آمده است را نباید به راحتی از کف داد و خدای ناکرده در فردا و فرداهایمان با ظهور استبداد و خودکامگی دیگری روبرو شویم. 

نگارنده تلاش می کند ضمن احترام به همه دیدگاههای موجود در مورد نهاد قدرت در جمهوری اسلامی، به نقد آن اقدام کند. امیدوارم که این امر- یعنی نقد قدرت و اصحاب قدرت- در جامعه ایران نهادینه شود و نتیجه اش آن شود که قدرت رهبری در نظام جمهوری اسلامی با اقتدار بیشتر و عقلانیت فزونتر قرین گردد.

از خوانندگان گرامی استدعا می شود این سلسه مباحث را که با عنوان «نقد قدرت» منتشر خواهد شد، به دقت بخوانند و اشکالات آن را بدون اتهام­زنی و توهین پاسخ گویند. تنها در این صورت است که بهترین دوستان نویسنده خواهند بود، چرا که به قول معصوم (ع) «اَحَبُّ إِخوَانِی مَن اَهدَی إِلَیَّ عُیُوبِی؛ بهترین دوستان من کسانی هستند که عیبهای من را به من اهدا کنند». همه ما نیاز به نقد و ارزیابی آرایمان داریم تا جامعه ای بسازیم که همیشه بهترین دیدگاهها را سرلوحه عمل خویش قرار دهد. امیدوارم روزی مجموعه این مباحث همراه با نقد شما دوستان خوبم را به صورت کتابی منتشر سازم و نسخه ای از آن را با افتخار به رهبر محترم جمهوری اسلامی و نیز نمایندگان ارجمند مجلس خبرگان رهبری اهدا کنم تا آنها را - که یا خود صاحب قدرت اند و یا دستی بر قدرت دارند - نیز نسبت به دیدگاههای مخالف خود آگاه و پاسخگو سازد.

نوشته شده در 1 بهمن 1395 خورشیدی، توسط محمدکاظم شاکر، عضو هیأت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی


[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/11/1 ] [ 6:24 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [ نظرات () ]
.: :.

درباره نویسنده


محمد کاظم شاکر
دارای دکتـرا از دانشـگاه تریبت مدرس در رشته علوم قـرآن و حـدیث؛ استـاد تمـام دانشـگاه علامه طباطبائی؛ سردبیـر مجـله عـلمی - پـژوهشی کتـاب قیـم دانشگاه یــزد

شمار بازدیدها


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 95486