سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایش تصویر در وضیعت عادی


 
قالب وبلاگ

 

 

«بانوی خرد» از زبان «دختر ساحل»    [1]

 

در این نوشته می خواهم باز هم از زینب، یکی از دو سردار کاروان حسینی بگویم، این بار از زبان و قلم  یک نویسنده سنی مذهب، عایشه بنت الشاطی:

بهتر آن باشد که سرّ دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

عایشه عبدالرحمن، ملقّب به «بنت الشاطی» (دختر ساحل)، نویسنده و محقق برجسته مصری، کتابی با عنوان «السیدة زینب عقیلة بنی هاشم» نوشته که در ایران نیز با عنوان « شیرزن کربلایا زینب دختر علی» منتشر شده است.

بنت الشاطی این کتاب را به پدرش «شیخ محمدعلی عبدالرحمن» تقدیم کرده و خطاب به او می نویسد:

ای پدر! با وجود گذشت ایام، فراموش نمی کنم که چگونه در جلسات خانوادگی ما از خاندان عزیز رسالت سخن می گفتید. همانان که شربت مهرشان به کام ما ریخته و به ما می آموختید که خود را با انتساب به آن خاندان گرامی مفتخر سازیم. ای پدر یادم می آید که شبی از شب های ماه رجب بود، و شما تهیه سفر می دیدید، تا فردای آن شب به قاهره بروید. در آن شب، مادر گرامی ما ـ که خدا روحش را نورانی کند ـ در انتظار مولود جدیدی رنج می کشید. من و خواهر بزرگم «فاطمه» از شما درخواست کردیم که یا از این سفر منصرف شوید و یا آن را به تأخیر اندازید؛ زیرا که درباره مادرمان هراسان بودیم، اما شما که در خلوتگاه خویش مشغول عبادت بودید، در جواب ما گفتید: غم مخورید و بیم نداشته باشید، خدا با اوست. آن گاه ما را در کنار خویش نشانده و چنین شروع به سخن نمودید: این مسافرت را هرگز نمی توانم به تأخیر اندازم، بلکه رفتن من واجب و حتمی است؛ زیرا برای شرکت در مجلسی که به یادبود حضرت زینب (علیهاالسلام) تشکیل می شود، می روم. پاسی از شب گذشته بود و ما هنوز در حضور شما نشسته و به سرگذشت غم انگیز زینب(علیهاالسلام) گوش می دادیم تا این که صبح شد و سپیده دمید و شما هنگام خداحافظی از ما به مادرم گفتید: اگر صاحب دختر شدی، نام او را زینب بگذار. آن گاه همه را به خدا سپرده و رفتید.

بنت الشاطی درباره حضرت زینب می نویسد:

هیچ کس منکر آن نیست که زینب (علیهاالسلام) دختر علی بن ابی طالب (علیه السلام)، یکی از پهلوانان فاجعه کربلاست؛ زیرا او یگانه زنی است که همه گرفتاری ها را برای خود خرید و خم به ابرو نیاورد. بر بالین جوانان محتضر و شهدای راه حقیقت که فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، می نشست و قطعات بدن پاک عزیزان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را جمع کرده و کنار آن ها می گذارد و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلّی می داد.

بنت الشاطی پس از بازخوانی وفات حضرت زهرا، می نویسد: تاریخ می خواهد زینب را از سایر مصیبت زدگان به سبب وصیتی که مادرش فاطمه در بستر مرگ به او کرده، جدا کند. وصیّت این بود که زینب از دو برادرش جدا نشود و پیوسته با آن ها باشد و از آن ها نگهداری کند و برای آن ها پس از مادر، مادر باشد. زینب این وصیت را هیچ گاه فراموش نکرد.

وی ضمن تقدیر فراوان از حضرت زینب، راجع به سخنوری آن حضرت از قول جاحظ می نویسد: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) وارد کوفه شدم و سخنان پر مغز و شیوای زینب را شنیدم. من ناطق تر و گوینده تر از او زنی ندیدم، گویا از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب سخن می گفت.

وی عصر عاشورا را چنین توصیف می کند: خورشید روز دهم محرم سال 61، غروب کرد و زمین کربلا در خون غرق بود و شریف ترین و پاکیزه ترین پیکرها، قطعه قطعه، پاره پاره، پراکنده، روی زمین افتاده بود. ماه بی نور و پریده رنگ از زیر ابرها بیرون آمد. در روشنایی بی رنگ ماه، زینب با دسته ای از کودکان و گروهی از زنان می گشت، دیگری بازوی شوهر بزرگوارش را می جست. سومی پای برادر والامقامش را پیدا می کرد.

از دیدگاه بنت الشاطی، صبر و استقامت زینب (علیهاالسلام) باعث ورق خوردن تاریخ اسلام شد. وی در بخشی از این کتاب می نویسد: زینب دختر علی(علیه السلام) و خواهر شهید کربلاست که مقتل حسین را یک ماتم عمومی و یک عزای ملّی نمود و همین زینب است که در تاریخ انسانیّت و اسلام به قدری مؤثر است که باید حقاً او را قهرمان کربلا دانست. زینب است که توانست از این حادثه تاریخی، جریان تاریخ را عوض کند و دولت بنی امیّه را از بیخ و بن برکند و مجرای تاریخ را تغییر دهد.

وی در تبیین نقش زینب پس از حادثه کربلا می گوید: عقیده من آن است که زینب وظیفه بزرگ خود را پس از مصیبت بزرگ آغاز کرده؛ زیرا او از طرفی باید زنان اسیر بنی هاشم که مردهایشان را از دست داده اند، سرپرستی کند و از طرفی باید با جانبازی از جان جوانی بیمار ـ علی بن حسین زین العابدین ـ دفاع کند که اگر زینب نمی بود، کشته می شد و به کشته شدن او دودمان امام برچیده می گشت. اضافه بر این وظیفه ای بزرگ تر بر دوش زینب بود؛ زینب وظیفه داشت نگذارد که این خون مقدسی که ریخته شد، به هدر رود... .

 

محمد کاظم شاکر

آبان 1393 خورشیدی

 

[1] خانواده عایشه اجازه نمی دادند نام دخترشان در مطبوعات مطرح شود. از این رو، او با نام مستعار بنت الشاطی یعنی دختر ساحل می نوشت.

 


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 95/8/26 ] [ 11:9 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [ نظرات () ]
.: :.

درباره نویسنده


محمد کاظم شاکر
دارای دکتـرا از دانشـگاه تریبت مدرس در رشته علوم قـرآن و حـدیث؛ استـاد تمـام دانشـگاه علامه طباطبائی؛ سردبیـر مجـله عـلمی - پـژوهشی کتـاب قیـم دانشگاه یــزد

شمار بازدیدها


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 95406