6) نتیجه
با توجه به بحثهاى قبلى، به نکاتى چند دست مىیابیم:
نکته اول:
در تعریف رشد بیان شد که لازمه رشد، انتخاب احسن است. قرآن کریمبر احسن بودن قول و فعل و اندیشه تاکید مىورزد. خداوند که ولى مرشد است، بندگانرا به نیکوترین وجه آفریده و به بهترین دین و حکم و شریعت و قول و عمل راهنمایىکرده است:
- «لقد خلقنا الانسان فى احسن تقویم»[تین 4]; (انسان را در بهترین شکل آفریدیم).
- «و من احسن من الله حکما»[مائده 50]; (و کدام حکم از حکم خدا بهتر است).
- «الله نزل احسن الحدیث»[زمر 22]; (خدا بهترین سخن را نازل کرده است).
- «نحن نقص علیک احسن القصص»[یوسف 3]; (ما بهترین داستانها را بر تومىخوانیم).
در مقابل، خداوند از بندگان خود مىخواهد که به لازمه رشد که انتخاب احسن استتوجه کنند و قول و فعل و اندیشه خویش را بر این مبنا استوار سازند:
- «قل لعبادى یقولوا التى هى احسن» [اسراء 53]; (به بندگانم بگو: سخنى که بهتر استبگویند).
- «وجادلهم بالتى هى احسن» [نحل 125]; (و با آنان به گونهاى که بهتر است، جدالکن).
- «ولاتجادلوا اهل الکتاب الا بالتى هى احسن»[عنکبوت 46]; (با اهل کتاب تنها بهگونهاى که بهتر است، جدال کنید).
- «لیبلوکم ایکم احسن عملا»[ملک 2]; (تا بیازماید که کدامتان نیکوکارترید).
- «فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» [زمر 18]; (بندگانى را که سخن رامىشنوند و از بهترش پیروى مىکنند، مژده ده).
نکته دوم:
ورود هرکسى در هر کارى به بهترین صورت مستلزم این است که قبلا همهراههاى ممکن را سنجیده باشد و این نیازمند دو امر مهم است; یکى از آن دو مربوط بهافراد است و دیگرى مربوط به حکومت و نهادهاى حکومتى و اجتماعى است.
آنچه مربوط به افراد است این است که اولا، به همه جوانب و عواقب و نتایج کارتوجه کنند. ثانیا، با مشاوره از دیدگاههاى دیگران بهره برند و آنچه مربوط به جامعه وحکومت است این است که اولا، در هر زمینهاى اطلاعات کافى در اختیار افراد جامعهقرار دهند. به طور مثال باید در زمینه هریک از رشتههاى تحصیلى دانشگاهى اطلاعاتکافى در اختیار دانش آموزان و اولیاء آنها قرار داد تا بتوان انتظار داشت که آنان بهترینرشته مناسب با وضعیتخود را انتخاب کنند. ثانیا، حکومت و نهادهاى وابسته به آنباید فضایى را ایجاد کنند که در هر زمینهاى، همه دیدگاهها مطرح شود. باید صاحباناندیشه بى هیچ دغدغهاى و براحتى بتوانند حاصل اندیشه خود را به جامعه عرضه کنند.اگر به عدهاى فرصت اظهارنظر داده نشود یا امکانات لازم براى عرضه دیدگاههایشان دراختیارشان قرار نگیرد یا به گونهاى عمل شود که به جهت ملاحظاتى از اظهار نظرخوددارى کنند و یا احساس کنند که تصمیم گیرندگان به اظهار نظر دیگران کارى ندارند، چگونه مىتوان انتظار داشت که قانون گذاران و مدیران و مجریان هریک در حوزهفعالیتخود به بهترین شکل عمل کنند.
البته ممکن است جامعه و حکومت در ایجاد چنین فضایى دچار آسیبهایى شود.اما نباید از این آسیب هاى جزئى بیم داشت و امر مهم ترى را از دست داد. پذیرشبسیارى از امور ارزشى مستلزم پذیرش برخى آسیب هاى فردى یا اجتماعى است; اماباید آنها را با همه لوازمشان پذیرفت. به طور مثال ،مشورت یکى از امور ارزشى است کهدر دین بر آن تاکید شده است. اما گاهى با کسى مشورت مىکنیم و نظر او را بر نظر خودترجیح مىدهیم. ولى بعدا مىفهمیم که اگر به نظر خودمان عمل مىکردیم نتیجه بهترىمىگرفتیم. روشن است که این امر نمىتواند مجوزى باشد تا ما از آن پس مشورت را بهکنارى گذاریم و استبداد راى را سرلوحه کار خود قرار دهیم. پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در جنگ احد باافرادى مشورت کردند و نهایتا به نظر آنها عمل کردند و نتیجه آن شد که مسلمانان درجنگ شکستخوردند. با وجود این بعد از جنگ احد آیاتى از قرآن کریم نازل شد وخداوند پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را به مشورت با مردم مامور کرد: «فاعف عنهم واستغفرلهم وشاورهم فىالامر» [آل عمران 159]; (از آنان درگذر و برایشان آمرزش خواه و با آنان درکارها مشورت کن).
بنابراین نباید نتیجه سوءبرخى مشورتها سبب شود، اصل مشورت مخدوش گردد;زیرا مشورت علیرغم برخى آسیبهاى احتمالى، یک ارزش است.
نکته سوم:
رشد در عموم انسانها با ابتلاء حاصل مىشود. بنابراین باید افراد را درهرزمینهاى تمرین داد. رشد سیاسى افراد منوط به تمرین دادن آنها در امور سیاسىاست. باید به آنها فرصت اظهار نظر داد و نیز باید نظرهایشان را عالمانه و حکیمانه نقد واصلاح کرد تا روز به روز بر اتقان اندیشه و عملشان افزوده شود. اگر مىخواهیمفرزندانمان اجتماعى باشند، باید با نظارتى خردمندانه از ابتدا به تدریجبه آنها فرصتدهیم تا در اجتماع و نهادهاى اجتماعى حضور یابند و به دلخواه وانتخاب خود، با افرادارتباط برقرار کنند. اجتماعى شدن امرى نیست که در یک روزحاصل شود.
نکته چهارم:
اطاعت و تبعیت، رفیق راه رشد هستند. اگر راهى را از نظر عقل یا شرعیا عرفعقلا، راه رشد تشخیص دادیم، به گام نهادن در آن مجازیم و گرنه، وظیفه دیگرىداریم. اگر راه غى استباید مخالفت کنیم و اگر تردید داریم، باید تحقیق کنیم. (9)
در روایات فراوانى از رسول گرامى اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام بر این امر تاکید شده است. بهعنوان نمونه، امام صادق علیه السلام فرمود: «انما الامور ثلاثة: امر بین رشده فیتبع، و امر بین غیهفیجتنب و امر مشکل یرد علمه الى الله و الى رسوله»[23];(کارها سه نوعاند: یکى آنکهمایه رشد بودنش روشن است، پس در خور پیروى است و دیگر آنکه گمراهکنندگىاشآشکار است، پس باید از آن دورى کرد و دیگر آنکه تشخیص آن دشوار است و بایددرباره آن از [کتاب] خدا یا [سنت] پیامبرش راهنمایى گرفت).
نکته پنجم:
یکى از ثمرات رشد، ثبات امر است. وقتى تصمیم گیرندگان همه راههاىممکن را ملاحظه نکرده و صلاح و فساد هریک را با موازین صحیح نسنجیده باشند، هرروز نظرى را برمىگزینند و با این کار امور مهم را دچار نوسان و تشتت مىکنند. اما وقتىدر آغاز به همه راهها توجه داشته باشند، در نهایت نظرى را برمىگزینند که کمتر دچارتغییر و نوسان مىشود.در پایان، این مقال را با کلامى از رسول رشد و کمال، حضرت محمد مصطفىصلى الله علیه وآله وسلمبسان ختامى مسک خاتمه مىدهیم.
آوردهاند که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در نمازش این دعا را مىخواند: «اللهم انى اسالکالثبات فى الامر و العزیمة على الرشد»[24] (خدایا از تو ثبات در کار و عزم بر رشدمىخواهم).
منابع
1) احمدبن فارس، معجممقاییس اللغة، بیروت، الدارالاسلامیه، 1410 ه . ق، ج 2، ص 398.
2) ر. ک، همان، ج 4، ص 399 و احمدبن محمدفیومى، المصباحالمنیر، قم، مؤسسه دارالهجرة، 1405 ه ق. ص 457.
3) مجمعاللغة العربیه، معجم الفاظ القرآن الکریم. تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ دوم، 1363 ه ش. ج1، ص 482.
4) علىاکبر دهخدا، لغتنامه، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول از دوره جدید، 1373 ه. ش. ج7 ، ص 10642.
5) همان، ص 10649.
6) خلیلبن احمد فراهیدى، ترتیب کتاب العین، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1414 ه.ق. ج1، ص 680 و نیز ر.ک. اسماعیلبن حماد جوهرى الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ سوم، 1404، ه . ق. ج 4، ص 1482 ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى، چاپ اول، 1408 ه . ق. ج 5، ص 221
7) محمدبن حسن حرعاملى، وسایل الشیعه، ج 14، ص 213.
8) ر.ک. احمدبن یوسف حلبى (ت 756 ق)، الدرالمصون فى علوم الکتاب المکنون، دمشق، دارالقلم، 1411 ه. ق. ج7، ص 525، محىالدین درویش، اعراب القرآن الکریم و بیانه، دمشق، دارابن کثیر، 1408 ه. ق. ج 5، ص 631 و ج 5، ص 631.
9) میرزا حسین نورى; مستدرک الوسائل، چ 2، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاءالتراث، 1408ق، ج 11، ص 306.
10) ر.ک. امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 2، ص 392.
11) نهجالبلاغه، خطبه 94.
12) ر. ک. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 616، ج 36،ص 100، ج 102، ص132.
13) نهجالبلاغه، قصارالحکم 421.
14) محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 1، ص 118.
15) همان، ج 1، ص 96.
16) همان، ج 78، ص 7.
17) محمدبن حسن حرعاملى، پیشین، ج 8، ص 426.
18) امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 2، ص 392.
19) محمدبن حسن حر عاملى، پیشین، ج 11،ص 199.
20) نهجالبلاغه، خطبه 147.
21) همان، قصارالحکم 161.
22) محمدباقر مجلسى; پیشین، ج 17، ص 371.
23) همان، ج 2، ص 221 و 258، ج 72، ص 206، ج 77، ص 127 و 131 و 181 ج 78، ص 47 و ج 104، ص 262.
24) نسائى، سنن، کتاب السهو، حدیث 1287 و ر.ک: سنن ترمذى، کتاب الدعوات، حدیث3329.
پىنوشتها:
1) در مورد نقش نحوى «رشدا» اختلاف نظر وجود دارد. برخى آن را مفعول دوم براى فعل «انتعلمن» دانستهاند و برخى آن را مفعولله براى فعل «اتبعک» گرفتهاند و نیز برخى آن را تمییز دانستهاند[8].البته هیچ کدام از این نظرها به اصل استدلال ما خدشهاى وارد نمىکند.
2) مردان بر زنان سلطه دارند.
3) ماده 43 قانون مدنى چنین است: «نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدرى اوست و هرگاه پدر یا جد پدرى بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر مىتواند با معرفى کامل مردى که مىخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهرى که بین آنها قرار داده شده، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنى خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبتبه ثبت ازدواج اقدام نماید» [اصلاحى 14/8/70].
4) هر چه را عقل بدان حکم دهد، شرع بدان حکم خواهد داد.
5) و یتیمان را تا وقتى به [سن] زناشویى برسند، بیازمایید.
6) على علیه السلام فرمود: «من شاور الرجال شارکها فى عقولها» [21]: (هر که با اشخاص مشورت کند، با آنان در خردهایشان شریک شود).
7) خداوند به جان آدمى بدیهایش و راه پرهیز از آنها را الهام کرد.
8) و ما به او راههاى خوب و بد را نشان دادیم.
9) گاهى ممکن است، تشخیص فردى با مصالح اجتماعى معارضت داشته باشد. در این صورت بدیهى است، راه رشد آن است که به اقتضاى مصالح اجتماعى عمل شود.