سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایش تصویر در وضیعت عادی


 
قالب وبلاگ

متنی که اینک ملاحظه می کنید، پاسخی است که به سئوالات یکی از همکاران راجع به مطلب «چند و چون مطالعات قرآنی» مطرح کرده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به نام خداوند جان و خرد

همکار عزیز و دوست داشتنی جناب آقای دکتر ...

با سلام و عرض ارادت وافر،

از این که نوشته حقیر را قابل دانستید که وقت شریفتان را صرف خواندنش کنید از شما بسیار متشکرم. همینطور انگشت نهادن بر نکته اصلی این مصاحبه که بحث دیالوگ بین آموزه های قرآنی و اندیشه های بشری و نشاندن برگ و بارهای جدید بر درخت تنومند - علم و علوم انسانی که ریشه در عمل خداداد دارد نشان از فرهیختگی جنابعالی دارد. اما پرسش های جنابعالی را در حد آنچه فهمیده - ام پاسخ می گویم. ابتدا سؤالات شما را عینا می آورم تا اگر دوست دیگری می خواند بهتر در جریان پرسش شما باشد.

1. قانون اساسی ولو حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل تغییر است آیا با تشبیه ایشان متن قرآن نیز قابل تغییر است؟

2. اگر قرآن قانون اساسی باشد در همین جمهوری اسلامی نیاز به قانون اساسی خواهیم داشت؟

3. اگر این قیاس را قبول کنیم علوم و دانش، آنگاه چگونه بر قرآن و یا قانون اساسی تاثیر خواهند گذاشت؟

4. آیا بهتر نبود بجای این قیاس از استدلال بهتری استفاده میشد؟

اما پاسخ ها به ترتیب عبارتند از:

1. واژه ها در متن و سیاق و به اصطلاح " context  " معنا پیدا می کنند. از این رو، هیچ گاه واژه ها را نمی توان مجرد از سیاقشان معنا کرد. وقتی ما گفته ایم قرآن، قانون اساسی زندگی است یعنی قرآن زیربنای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است، همان طور که قانون اساسی هر کشوری زیربنای دیگر قوانین است. حالا نه این که چون قانون اساسی کشورها قابل تغییر است پس قرآن هم قابل تغییر است. قبلا هم در مورد دیگر، یکی از استادان گفتند که وقتی تشبیهی صورت می گیرد باید ببینیم "وجه شبه" چیست، نه این که تصور کنیم "مشبه" و "مشبه به" باید در همه جهات شبیه یکدیگر باشند. گاهی یک کلمه در سیاق های مختلف به معانی مختلف به کار می رود، در عین حال که همگی در اصل معنا مشترکند. به طور مثال، در قرآن کریم واژه "امام" را مثال می زنم: گاهی برای شخصی مثل حضرت ابراهیم به کار رفته است: لال انی جاعلک للناس اماما (بقره، 124)؛ گاهی در مورد کتاب موسی (تورات) به کار رفته است: و من قبله کتاب موسی اماما و رحمَة (احقاف، 12)؛ حتی گاهی به یک راه زمینی، امام اطلاق شده است مانند آنچه در مورد لوم شعیب و قوم لوط آمده است که سرزمینشان در سر راهی آشکار که راه مدینه به شام است قرار دارد: و إنّهما لبامام مبین (حجر، 97) حالا کسی نباید به قرآن ایراد بگیرد که مگر کتاب موسی، مثل ابراهیم است و یا مگر راه مدینه به شام، مانند ابراهیم و یا تورات است! در عین حال که همه این موارد با معنای اصلی واژه امام در ارتباط هستند، بنابراین، در عرف زبان، هیچ کس نباید خصوصیات هر موردی را به موارد دیگر تعمیم دهد. واژه امام را مثال زدم، به یاد اوایل انقلاب افتادم که عده ای می گفتند چرا لفظ امام را برای امام خمینی به کار می برید، ما 12 امام بیشتر نداریم! مگر ایشان امام سیزدهم هستند؟ یا می گفتند مگر ایشان معصوم هستند که بتوانند امام باشند!

2. فکر می کنم با توضیحی که در مورد سؤال نخست دادم، سؤال دوم هم پاسخ داده باشم. اما در عین حال می گویم که اصلاً بحث ما قانون اساسی جمهوری اسلامی یا قانون اساسی دیگر کشورها نیست. به تعبیر دیگر ما لفظ را در معنای مصطلحی که در حقوق اساسی به کار می رود به کار نبرده ایم که جای این سؤال وجود داشته باشد. هر کشوری نیاز به قانون اساسی دارد، مگر در این مورد کسی تردیدی ایجاد کرده است؟ در مورد قانون اساسی و به طور کلی حقوق اساسی بحث های فراوانی در رشته حقوق انجام می شود که در جای خود بسیار مهم هم هستند اما اصلا ارتباطی با بحث ما ندارد.

3. اما سؤال سوم، دیگر کاری به عنوان "قانون اساسی" نداریم، فکر می کنم توضیحات قبلی ما را از این بحث خلاص کرده باشد. اما بحث چگونگی تأثیر گذاری علوم بر قرآن را مطرح فرموده اید که بحث مهمی است. اولا ، منظور ما از علوم در اینجا، علومی مثل فیزیک و شیمی و زیست شناسی و دیگر شاخه ها که به آنها " science " می گویند، نیست بلکه منظورمان علوم انسانی یا مطالعاتی است که انسان در مواجهه با خود انسان و ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی خود انجام می دهد، است. ثانیا سخن ما در تأثیر مطالعات بشری بر قرآن نیست. قرآن قرار نیست تغییر کند، خیالتان راحت باشد! بلکه سخن از تأثیر و تأثّر مطالعات قرآنی و مطالعات موسوم به علوم انسانی است. مطالعات قرآنی غیر از قرآن است. به طور مثال، شما با مطالعه برخی از آیات قرآن در مورد موضوعی از موضوعات، صاحب دیدگاهی می شوید که آن را برگرفته از آموزه های قرآنی می دانید. از طرف دیگر، روان شناسان هم در مورد آن موضوع تحقیقاتی کرده اند و دیدگاه علمی خود را عرضه می کنند. در اینجاست که این دو دیدگاه بر هم عرضه می شوند و با آشنایی که با یکدیگر پیدا کرده اند شروع به گفتگو )دیالوگ( می کنند. در اینجا حاصل گفتگویشان ممکن است مثل برخی از گفتگوهای ما بی حاصل نباشد! بلکه راه جدیدی را بگشایند که دو قدم این بشر را به سوی هدفش پیشتر بَرَد. این را هم بگویم که وقتی سخن از دیالوگ بین دو اندیشه می کنیم لزوما به معنای تنقیص آن دو، یا یکی از آن دو اندیشه نیست، بلکه گاهی مانند دو سنگی عمل می کنند که وقتی به هم می خورند جرقه ایجاد می شود که از این جرقه زندگی انسان نیز روشن می شود و گرما می گیرد. مهم این است که این جرقه، حاصل برخورد است و نه صرفا حاصل وجود سنگ نخست یا وجود سنگ دوم . نیز گفته باشم که این مطلب، چیز جدیدی نیست. روابط مطالعات قرآنی با مطالعات بشری از قدیم منقطع نبوده که ما حالا بخواهیم با این بحث ها روابطشان را برقرار کنیم، همیشه این روابط برقرار بوده است، گرچه سطح روابط متفاوت بوده است! بحث ما این است که نگذاریم این روابط قطع شود، بلکه سعی کنیم با پادرمیانی که ما می کنیم سطح این روابط را به حداکثر ممکن برسانیم. مثالی از روابط بسیار خوب گذشته بگویم: همین فلسفه اسلامی مثال خوبی است. این فلسفه اسلامی از کجا آمده است؟ همگی از قرآن یا حدیث است؟ همگی حاصل تراوشات فکر مسلمانان است؟ به طور مسلم، خیر! این فلسفه اسلامی، حاصل گفتگو و دیالوگ فلسفه های مختلف مانند فلسفه ایران باستان، فلسفه هند باستان و فلسفه یونان باستان با مطالعات و اندیشه های اسلامی و قرآنی است. خلاصه بگویم، سخن از تأثیر علم بر قرآن اصلا به میان نیست، بلکه سخن از تعامل علوم با مطالعات دینی و قرآنی است که حاصل آن تکامل در اندیشه بشری و پیشرفت در راه زندگی است.

4. فکر می کنم با این توضیحات، دیگر سخن از اشکال چهارم وجهی نداشته باشد.

باز هم از این که مطلب حقیر را در حدی دانستید که بخوانید تشکر می کنم و هم از پرسشهای خوبتان. امیدوارم که پاسخ های من هم اگر برای شما قانع کننده نیست مفید بوده باشد.

ملتمس دعا

شاکر

 

73/11/15


[ سه شنبه 93/10/16 ] [ 10:32 عصر ] [ محمد کاظم شاکر ] [ نظرات () ]
.: :.

درباره نویسنده


محمد کاظم شاکر
دارای دکتـرا از دانشـگاه تریبت مدرس در رشته علوم قـرآن و حـدیث؛ استـاد تمـام دانشـگاه علامه طباطبائی؛ سردبیـر مجـله عـلمی - پـژوهشی کتـاب قیـم دانشگاه یــزد

شمار بازدیدها


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 95679